سیلورمن
جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۴۶ ب.ظ
وارد مترو که می شویم تجمع زیادی از مردم در قسمتی می بینیم مانند هرکس دیگری حاضر نیستم ساده بگذرم و یک قسمت از درونم می خواهد بداند که این شلوغی برای چیست نزدیک تر می شویم، کمی بعد سیلورمن ها را می بینیم با تابلویی در دست.«سیلورمن یعنی مردِ نقره ای.بی حرکت که بماند با یک مجسمه فلزی هیچ تفاوتی ندارد. تازه خودش را که تکان بدهد، دستِ بالا مثل ِ یک آدم آهنی می شود. موی نقره ای، صورتِ نقره ای، لباس ِ نقره ای، کفش ِ نقره ای، دستِ نقره ای...فقط دودوی مردمکِ چشم های خاکستری ش هستند که نوعی از حیات را در او نشان می دهند؛ تازه اگر آن پلک های سنگین ِ نقره ای بگذارند...*»
سیلورمن ها برای من همیشه یادآور کتاب بیوتن امیرخانی هستند، سیلورمن های شرح داده شده در آمریکا از مردم پول جمع میکنند و سیلورمن های متروی تهران با تابلوهایی در دست به مناسبت عیدغدیر به مردم حدیث نشان می دهند، حتی اگر در این دو خط آخرم خیلی اغراق کرده باشم ولی بازهم خوشحالم در کشوری هستم که حدیث را می توان اینگونه با خلاقیت نشان داد که صدای اذان در کوچه پس کوچه هایش شنید و دید که این کوچه پس کوچه ها دارند برای محرم آماده می شوند....آمدم راجع به سیلورمن بنویسم نمیدانم چی شد!
سیلورمن ها برای من همیشه یادآور کتاب بیوتن امیرخانی هستند، سیلورمن های شرح داده شده در آمریکا از مردم پول جمع میکنند و سیلورمن های متروی تهران با تابلوهایی در دست به مناسبت عیدغدیر به مردم حدیث نشان می دهند، حتی اگر در این دو خط آخرم خیلی اغراق کرده باشم ولی بازهم خوشحالم در کشوری هستم که حدیث را می توان اینگونه با خلاقیت نشان داد که صدای اذان در کوچه پس کوچه هایش شنید و دید که این کوچه پس کوچه ها دارند برای محرم آماده می شوند....آمدم راجع به سیلورمن بنویسم نمیدانم چی شد!
*بیوتن- رضاامیرخانی
- ۹۲/۰۸/۱۰